ظهور حضرت حجّت(ع) نشأت گرفته از یک باور و اعتقاد قلبی است که بر اساس این اعتقاد مساله انتظار پدید آمده و این عنصری مهم در به تأخیر یا به تعجیل افتادن ظهور می باشد. از طرفی با توجه اینکه هر مسئله مهم همراه با مقبولیت جمعی و جهانی، همیشه در معرض خطرات عقیدتی و عملی است، لذا مواظبت از این عقیده، دقت و توجه بیشتری را می طلبد.
مفهوم انتظار منتج از دو حالت انسان در دوران غیبت می باشد که هرگاه این دو حالت به اوج خود برسد ظهور تحقق یافته و انسان منتظر به آمال و آرزوی خود خواهد رسید. این دو حالت یعنی عدم رضایت از وضع موجود وقناعت به آن و رغبت و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، عامل بسیار مهمی برای خیزش تک تک منتظران و آماده سازی شرایط ظهور، همراه با بیداری و خیرش جمعی است و هیچ یک به تنهایی قادر به تغییر سرنوشت انتظار نبوده و هر کدام به عنوان مولفه ای مهم در وجود منتظر، مورد نیاز است. اگر بنا باشد از وضع موجود رضایتی نداشته و رغبتی هم به تغییر وضعیت نباشد و برعکس، انتظار شکل نگرفته و ظهوری هم دربر نخواهد داشت.
عدم رضایت و یا بعبارتی شکایت و نیز رغبت به ظهور در دعاهای مختلف بنوعی بیان شده است از جمله در دعای افتتاح که ابتدا با فراز
«…اللّهمَّ انّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دولَهٍ کَریمه…»
بیان گشته و در آخرین فرازهای این دعا شکایت مطرح شده است
«…اللّهُمَّ انّا نَشْکُوا اِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنا وَ غَیْبَه وَلیِّنا…»
همچنین در زیارت امام عصر در هر صبح چنین خوانده می شود:
«اللّهُمَّ …اجْعّلْنی مِنَ الْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ طائِعاً غَیْرَ مُکْرَهٍ…»
یا در دعای فرج بعد از فرازهایی که سلامتی حضرت از خدا تقاضا می گردد اینگونه به درگاه خدا عرضه میشود: «حتّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً…» که منظور از “طوعا” این است که خدایا آن زمان ظهورش را محقّق فرما و ایشان را در زمین ساکن گردان که ظهورش ناخوش آیند نبوده و زمین آماده پذیرش ایشان از سر رغبت باشند و در واقع رغبت و اشتیاق و عشق و علاقه موجبات فرج را فراهم آورد، و در حقیقت این دعا بنوعی برای فرج خود انسان منتظر است و رها شدن از علقه ها و دلبستگیهایش، تا رغبت لازم برای ظهوردر وجودش شکل گرفته و با تمام وجود به امام احساس نیاز کند، و این رغبت، منتظر را در راه رسیدن به ظهور خستگی ناپذیر کرده و با تمام وجود برای خدمت در دولت کریمه آماده مینماید و نیز طرح “اختیاری بودن مساله ظهور” توسط روشنفکران دینی، اشاره به این موضوع بس مهم دارد؛ و به قول اهل شعر :
اگر صحابه نباشد فرج که جبری نیست
فقط معطل مایی کسی نمیداند….
« اللّهُمَّ کُنْ لِوَلیِّکَ الحُجّه بْنِ الْحَسَن صلواتُکَ علیْه و عَلی آبائِک فی هذه السّاعَه وَ فی کلِّ ساعه، وَلیّاً و حافظاً و قائداً و ناصراً و دلیلاً و عیْناً، حتّى تُسْکِنَهُ أرضَکَ طَوْعاً، و تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً».
پست های بیشتر
📖یک جرعه قرآن در روزهای رمضان
کارنامه ی انبیاء
انس با قرآن، تکامل عقلانیت، معنویت و عدالت(۲۹_ بخش پایانی)