یکی از مصادیق غیرت دینی، خشم مقدس در برابر کفار و متجاوزان به حدود الهی و دین خداوندی است. اینگونه خشم نوعی کمال محسوب شده و بسیار پسندیده است، بطوریکه قرآن در سوره توبه، انفال، ممتحنه، مجادله، کافرون، محمد، پیروان خود را به برائت از مشرکین فراخوانده و سمبل این خشم مقدس، انبیاء و امامان می باشند، بطوریکه حضرت ابراهیم در قرآن سمبل برائت از مشرکان است و به مسلمانان دستور داده شده که در این جهت او را الگوی خویش سازند، که اینک به موضع ابراهیم در نوجوانی در قبال کفر و شرک اشاره می کنیم:
ابراهیم از سنین نوجوانی از بت تراشی و بت پرستی عموی خود “آذر” که منجم مخصوص دربار نمرود بود، رنج میبرد و عذاب می کشید و تمام سعی و کوشش خود را در جهت از بین بردن بت پرستی و ریشه کن کردن جهالت مردم صرف می کرد، بطوریکه وقتی آذر، خروش بت های ساخته شده دست خود را به ابراهیم واگذار کرد آن نوجوان خداشناس بت ها را به گِل و لای آلوده می کرد و یا آنها را می شکست و مردم نادان بابل بارها نزد آذر از جهت بی احترامی به بتها توسط ابراهیم شکایت می کردند و آذر هم ابراهیم را شماتت و تنبیه میکرد، اما او دست از کار خدایی خود نمی کشید، ابراهیم از نوجوانی به جوانی می رسید و همچنان به مبارزه خود ادامه می داد تا اینکه موسم عید مخصوص بابلیان فرا رسید، رسم بابلیان این بود که همگی از شهر خارج شوند و روز خود را بیرون از شهر بگذرانند، در آنروز همه از شهر خارج شدند اما ابراهیم همراه آنان نرفت و تبری را برداشت و به بت خانه بزرگ شهر رفت و تمام بت خانه را خراب نمود سپس تبر را در کنار بت بزرگ گذاشت و خارج شد. بابلیان از بیرون شهر برگشته و وضعیت بت خانه را این چنین دیدند، فهمیدند که کار ابراهیم است، به سراغ او رفته و دستگیرش کرده و به محاکمه کشیدند، قاضی هم رأی اعدام صادر نمود که بابلیان یکصدا فریاد زدند او را بسوزانید. قاضی هم گفت: ابراهیم باید سوزانده شود، ابراهیم وسط آتش پرتاب شد، اما در آن لحظه معجزه ای بزرگ اتفاق افتاد و به اراده حق آتش بر ابراهیم سرد و سلامت شد، نمرودیان پس از مشاهده این معجزه بزرگ جلسه مشورتی تشکیل داده تصمیم گرفتند ابراهیم را از سرزمینش تبعید کنند.
سایت سحاب اندیشه
متن خیلی خوبی بود واستفاده کردیم لطفا به این سئوال من جواب دهید در سوره انبیا آیه ۶۳آمده که وقتی قوم به حضرت ابراهیم گفتند که تو بتها را شکستی ابراهیم فرمود بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمُ هَذا فَاسْئَلُوهُمْ اِنْ کانُوا یَنْطِقُون »حال سوال من این است که آیا حصرت ابراهیم در اینجا دروغ گفته؟
ضمن سلام ، همانطور که شما فرمودید در قرآن چنین بیان شده که آن حضرت فرمودند: «قالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبیرُهُمْ هذا فاسْئَلُوهُمْ إنْ کانُوا یَنْطِقُونَ». (انبیاء، آیهى۶۳) از آنجا که ظاهر این تعبیر به نظر مفسّران با واقعیّت منطبق نبوده و از طرف دیگر حضرت ابراهیم، پیامبر است و معصوم هرگز دروغ نمىگوید، در تفسیر این آیه، مطالب مختلفى گفتهاند؛ نظیر احتمال شرطى بودن جمله در آیه، و… امّا نظر صحیح آن است که ابراهیم علیهالسلام به طور قطع، این عمل را به بتبزرگ نسبت دادند، ولى تمام قرائن شهادت مىداد که او قصد جدّى از این سخن ندارد، بلکه مىخواسته است عقاید بتپرستان را که خرافى و بىاساس بودند، به رخ آنها بکشد و به آنها بفهماند که این سنگ و چوبهاى بىجان که حتّى نمىتوانند یک جمله سخن بگویند و از عبادتکنندگانشان یارى بطلبند، چطور مىتوانند به حلّ مشکلات آنها بپردازند؟! نظیر این تعبیر در سخنان روزمره فراوان است که براى ابطال گفتار طرف مقابل، مسلّمات او را به صورت امر با اخبار و یا استفهام در برابرش گذاشته می شود تا محکوم شود. واین شیوه نوعی جدل است که از شیوه های تبلیغ می باشد.
برای اطلاعات بیشتر می توانید به تفسیر نمونه و المیزان در ذیل این آیه رجوع فرمائید.
موفق باشید
قَالَ بَلْ فَعَلَهُ کَبِیرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن کَانُوا یَنطِقُونَ
گفت: بلکه سالم ماندن بزرگِ بت ها نشان می دهد که
این بزرگشان این کار را کرده است، پس اگر سخن می گویند از آنها بپرسید.
۱- ابراهیم(ع) در پاسخ سؤال از شکننده بت ها، ابتدا شکستن بت ها را به بت بزرگ نسبت داد.
قال بل فعله کبیرهم
۲- نسبت دادن شکستن بت ها به بت بزرگ از سوی ابراهیم(ع)، زمینه تنبّه بت پرستان به بطلان عقیده بت پرستی بود; نه نسبتی دروغ از جانب آن حضرت.
قال بل فعله کبیرهم
ابراهیم(ع) با نسبت دادن شکستن بت ها به بت بزرگ، نه تنها دروغ نگفت; بلکه با اشاره ای بلیغ، حقیقت ماجرا را بیان کرد; زیرا ابراهیم(ع) با جمله «فسئلوهم…» خواست به بت پرستان بفهماند که بت ها از سخن گفتن عاجزند، تا چه رسد به شکستن. پس باید پذیرفت که معبود عاجز، شایسته پرستش نیست. گفتنی است که آیه بعد (این که بت پرستان با شنیدن پاسخ ابراهیم(ع) به خود آمدند و متنبه شدند) مؤید برداشت یاد شده است.
۳- ابراهیم(ع) در یک شگرد عالمانه، از بت پرستان خواست تا از خود بت ها در باره شکننده آنها پرسوجو کنند.
فسـلوهم إن کانوا ینطقون
ابراهیم(ع) با نسبت دادن شکستن بت ها به بت بزرگ و درخواست از بت پرستان به پرس و جو کردن از بت ها برای شناسایی بت شکن، شگردی عالمانه را در مبارزه با بت پرستی برگزید; زیرا بت پرستان از این طریق به آسانی به بطلان راه خویش پی بردند; چنان که آیه بعد (فرجعوا إلی أنفسهم…) گویای همین حقیقت است.
۴- ابراهیم(ع) با درخواست از بت پرستان برای بازجویی از بت ها، عجز و ناتوانی آنها را برای آنان به نمایش گذاشت.
فسـلوهم إن کانوا ینطقون
۵- بت ها، فاقد قدرت نطق و کلام، حتی در اعتقاد بت پرستان
فسـلوهم إن کانوا ینطقون
۶- «عن الصادق(ع): واللّه ما فعله کبیرهم و ما کذب إبراهیم فقیل: و کیف ذلک؟ قال: إنّما قال: فعله کبیرهم هـذا إن نطق و إن لم ینطق فلم یفعل کبیرهم هـذا شیئاً;
از امام صادق(ع) روایت شده: به خدا سوگند بت بزرگ آن کار را نکرده بود و ابراهیم نیز دروغ نگفت. به امام صادق(ع) گفته شد: چگونه این ممکن است [در حالی که ابراهیم گفت این کار را بت بزرگ کرده است؟] امام فرمود: ابراهیم(ع) گفت: اگر بت بزرگ سخن بگوید، این کار را کرده است و اگر سخن نگوید آن بت بزرگ کاری نکرده است».(۱)
۷- «عن أبی عبداللّه(ع): إنّ اللّه … أحبّ الکذب فی الإصلاح … ان إبراهیم(ع) إنّما قال: «بل فعله کبیرهم هـذا» إراده الإصلاح و دلاله علی أنّهم لایفعلون;
از امام صادق(ع) روایت شده: خداوند … دروغ گفتن برای اصلاح را دوست دارد … ابراهیم(ع) هنگامی که گفت: «بل فعله کبیرهم هـذا» هدف او اصلاح و راهنمایی [مردم] بود که آنان [بدانند] بت ها کاری انجام نمی دهند».(۲)
ابراهیم(ع)
آثار پاسخ ابراهیم(ع) ۲; ابراهیم(ع) و دروغ ۶، ۷; بت شکن قصه ابراهیم(ع) ۳; پاسخ ابراهیم(ع) ۱; روش برخورد ابراهیم(ع) ۳; روش تبلیغ ابراهیم(ع) ۴; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۳، ۴
بت پرستان
بینش بت پرستان ۵
بتها
بتها و تکلم ۵; پرسش از بتها ۳; عجز بتها ۵
دروغ
دروغ جایز ۷; دروغ مصلحتی ۷
روایت ۶، ۷
قوم ابراهیم
بازجویی از بت بزرگ قوم ابراهیم ۴; زمینه تنبه قوم ابراهیم ۲; عجز بتهای قوم ابراهیم ۴; نقش بت بزرگ قوم ابراهیم ۱، ۶
پی نوشت ها :
۱٫ تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۲; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۳۱، ح ۷۹٫
۲٫ کافی، ج ۲، ص ۳۴۲، ح ۱۷; نورالثقلین، ج ۳، ص ۴۳۴، ح ۸۶ و ۸۵
از جواب خیلی ممنونم پس معلوم میشود در جایی شاید از سخن دروغ فهمیده شود در حالیکه گوینده دروغ نگفته ویا از این سخن قصد اصلاح وتبلیغ دارد